لویی لو بروکی (1916 - 2012)
Ad
برچسب ها
تصویر رایگان Louis le Brocquy (1916 - 2012) را برای ویرایشگر آنلاین GIMP دانلود یا ویرایش کنید. این تصویری است که برای سایر ویرایشگرهای گرافیکی یا عکس در OffiDocs مانند Inkscape online و OpenOffice Draw آنلاین یا LibreOffice آنلاین توسط OffiDocs معتبر است.
لویی لو بروکی در سال 1916 در دوبلین به دنیا آمد. او شیمی را در مدرسه فنی کوین استریت و کالج ترینیتی دوبلین خواند. در این دوره او علاقه آماتوری به هنر پیدا میکند، به ویژه موسیقی. اولین مجسمه تکامل خود (1934؛ پلاستیک، گچ ریخته گری)، در کنار نقاشی های تجربی نور خورشید در چوب (معروف به نور خورشید در چوب) را تولید کرد. Summer Haze، 1935)، و L'Après-Midi d'un Faune (1937)، همگی با دلسردی وارد نمایشگاههای آکادمی سلطنتی هیبرنیان 1937-38 شدند. روزنامه دوبلین ایونینگ میل در ماه مه 1937 می نویسد: «به ندرت می شنود که هنرمند جوانی بدون داشتن درس هنر، از پورتال های آکادمی سلطنتی هیبرنیان عبور کند. هر دو نمایشگاه او در روز افتتاحیه مورد توجه قرار گرفتند ... او همانطور که انتظار داشتم به طور استثنایی به هنر علاقه ندارد، اما بیشتر به کار شیمی خود علاقه دارد. این واقعیت شگفتانگیز است که این دو اثر هنری، تنها دو اثر هنری که او تا به حال تکمیل کرده است، پذیرفته شده و در آکادمی آویخته شدهاند، زیرا او تاکنون آن را به طور اختصاصی نگرفته است». با این حال، در تابستان 1938، لو بروکی برای اولین بار تصور می کند که یک نقاش شود، زیرا قبلاً این موضوع را چیزی بیشتر یا کمتر از یک انحراف می دانست. شیمیدان جوان که به طور نامحسوسی به بازتولید نقاشی های استاد قدیمی که مدت ها با آنها آشنا بود جذب می شود، خود را در آثار تیتیان (1485-1576)، ولاسکز (1599-1660)، گویا (1746-1828) و مانه (1832-1883) غرق می کند. 1654)، که بعداً شگفتی خاص خود را از زنی در حال حمام کردن رامبراند در یک جریان (XNUMX؛ گالری ملی، لندن) تداعی کرد، که در آن «دست زدن به ایمپاستوی سفید سرب میتواند به طور معجزهآسایی به بافت لباس سفید درشت او تبدیل شود». به مرور زمان، هنرمند برداشت زیر را ثبت خواهد کرد: «شاید از میان همه نقاشان، رامبراند عمیقترین بینش را به من داده است. همین حالا که به مدت طولانی به یک پرتره از خود نگاه می کردم، تجربه ناراحت کننده ای داشتم. اینطور نبود که دستی که قلم موها را در نقاشی نگه می داشت، به اصطلاح دست من شد. این بود که با رنگ روی بوم همذات پنداری کردم تا دستم آن دست نقاشی شده را بفهمد، آن قلم های نقاشی شده را حس کند. یک لحظه از دنیای واقعی خارج شدم. برای یک لحظه از پشت شیشه این واقعیت نقاشی شده وارد شدم، انگار به اتاقی دیگر. ... با درک اینکه نقاشی یک فرآیند ضروری است که به او مربوط می شود، کار آزمایشگاهی او آزمایش های جدیدی را با روغن ها، رنگدانه ها و رزین های موم انجام می دهد. به طور مکرر از گالریهای شهرداری و ملی دوبلین بازدید میکند، جایی که «انسانیت عمیق» گویا بانویی در مانتیلا سیاه (حدود 1805؛ NGI) او را تحت تأثیر قرار میدهد، و همچنین «سنت ال گرکو» او را تحت تأثیر قرار میدهد. فرانسیس دریافت کلاله (1590-95؛ NGI)، "در یک ابر نابجای سفید سفید که در آن روح تبدیل به رنگ، روح رنگ شده است." این قدرت دگرگونی هنر در طول زندگی هنرمند منبع شگفتانگیزی ماندگار خواهد ماند: «از زمانی که نقاشی برای اولین بار به من علاقه مند شد، به سنت ثابتی کشیده شدهام که فکر میکنم مرکزی برای این هنر قدیمی اروپایی است. این به معنای استفاده خاص از رنگ روغن است. نه برای نمادسازی، نه برای توصیف ابژه، و نه تحقق بخشیدن به یک تصویر انتزاعی، بلکه به رنگ اجازه می دهد، در حالی که بر ماهیت محسوس خود اصرار دارد، ابژه تجربه فرد را بازسازی کند (اگر بخواهد). در برخی از آثار استادان قدیمی، رنگ (با کیفیت رنگ، لحن و بافت) به شی تجربه شده تبدیل شده است. برعکس تصویر شی تبدیل به رنگ شده است. این دوگانگی، این تنش اعصاب بصیرت را می کشد. واقعیت به لایهای عمیقتر تبدیل میشود و چیزهای معمولی شگفتانگیز به نظر میرسند.عکس رایگان Louis le Brocquy (1916 - 2012) یکپارچه شده با برنامه های وب OffiDocs